سایت خبری واکیکی
سایت خبری واکیکی
    حساب کاربری
    سبد خرید ( 0 )
      مبلغ قابل پرداخت
      مشاهده سبد خرید
      خاطرات مامور سابق وزارت اطلاعات؛ قسمت چهل و پنج:بازجویی از مسئول انجمن حجتیه یزد در فرودگاه/ انجمن حجتیه اطلاعات جمع آوری شده را به صورت رمزگذاری شده در می‌آورد

      خاطرات مامور سابق وزارت اطلاعات؛ قسمت چهل و پنج:بازجویی از مسئول انجمن حجتیه یزد در فرودگاه/ انجمن حجتیه اطلاعات جمع آوری شده را به صورت رمزگذاری شده در می‌آورد

      سایت خبری واکیکی

      1404/02/01
      خاطرات مامور سابق وزارت اطلاعات؛ قسمت چهل و پنج:بازجویی از مسئول انجمن حجتیه یزد در فرودگاه/ انجمن حجتیه اطلاعات جمع آوری شده را به صورت رمزگذاری شده در می‌آورد


       

      سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب «من اطلاعاتی بودم» در دو جلد توسط رضا اکبری آهنگر و راضیه ولدبیگی توسط نشر شهید کاظمی منتشر شده است. این کتاب شرح خاطرات علی مهدوی، کارمند بازنشسته وزارت اطلاعات از سال‌های اول انقلاب و پرونده انجمن حجتیه است. نشر شهید کاظمی به آدرس قم - خیابان معلم - مجتمع ناشران - طبقه اول واحد ۱۳۱ و به شماره تلفن ۶ الی ۰۲۵۳۷۸۴۰۸۴۴ ناشر این کتاب می‌باشد.

       

      استان یزد

      آقای مهدی اقارب پرست

      ما شاهد ارتباطات آقایان اقارب پرست ابتدا محمد اقارب پرست و بعد مهدی اقارب پرست - با مؤسس انجمن برای راه‌اندازی دوباره انجمن در استان‌ها بودیم. چون شعب انجمن به واسطه انقلاب در برخی از شهر‌ها یا انقلابی شده بودند و یا انسجام تشکیلاتی خودشان را از دست داده بودند لذا باید احیا می‌شدند و شروع کرده بودند به راه‌اندازی انجمن در شهرستان‌ها این دروغ‌ها را باور کنیم یا دم خروسشان را که بیرون‌زده است؟

       اعضای انجمن ادعا می‌کنند جلساتی که دور شیخ می‌نشستند کار تشکیلاتی نبود بلکه صرفاً در حد ادامه دروس معارفی بود که شیخ حلبی در حدود سال‌های ۵۲، ۵۰ می‌گفته و دوره دوم هم در اوایل دهه دروغ‌های انجمن است راحت در این مسائل دروغ می‌گویند. البته انجمنی‌های شروع شده که این هم از استان سمنان با یزد فرق داشت با مشهد متفاوت بود آذربایجانی‌ها را جور دیگر می‌دیدم، بندرعباس یا شیراز جور دیگر بود، انقلاب یکسری از این‌ها را متحول کرده بود اما به هر حال تلاش مدیران انجمن این بود که استان‌ها دوباره فعال شوند، دور شیخ از کار افتاده می‌نشستند و گعده‌شان به راه بود و اهانت‌ها و تیکه انداختن‌ها شروع می‌شد.

      حواسشان بود برای آنکه اصحابشان زیاد شود و نماینده داشته باشند و قدرت را صاحب شوند انسجامشان را حفظ کنند هیچ وقت به نظام اعتقادی ندارند به ولایت فقیه اعتقادی ندارند اما دنبال قدرت اهدافشان را پیش ببرند. هستند تا خط دراز مدت استراتژی داشتند، اصلاً کنار هر رئیس جمهوری چهره معروفی از عناصر انجمن پیدا می‌شود شکلشان را حفظ کرده‌اند، انجمنی‌ها می‌رفتند از مراجع اجازه می‌گرفتند که مثلاً همراه با مردم همگام با مسئولین باشند و تکه زیر چانه را نگه می‌داشتند بقیه را می‌تراشیدند به قول خودشان دوگانه سوز می‌شدند که دو طرف را داشته باشند عکس‌های انجمنی‌ها را که ببینید درصد زیادی از این‌ها این مدل ریش - بزی یا پروفسوری - را می‌زدند. همان سال‌ها حین بررسی‌ها و رصد افراد انجمن متوجه شدیم آقای مهدی اقارب پرست مسئول چند تا از استان‌ها شده است، دیدم به یزد می‌رود.

      از همکاران یزد خواستم که مسئولین میز انجمن را بخواهند، تأکید کردم: خوب گوش کنین، دوستان توی فرودگاه که رسید نذارین جایی بره سوارش کنین می‌خوام باهاش مذاکره کنم فکرش را هم نمی‌کرد یقه‌اش را توی فرودگاه بگیرم بچه‌ها وسایلش را چک کردند من نگاهی به دفترچه یادداشتش انداختم همه اطلاعاتی که جمع‌آوری کرده بود را کد‌زده بود فکر کردم اگر ریگی به کشفش نیست این همه کد به چه دردش می‌خورد؟ لازم بود کد‌ها را رمزگشایی کنم و بشکنم، دیدم ساده‌ترین راه این است که با خودش صحبت کنم، می‌دیدم خط تشکیلاتی راه انداخته با کلی دستورات ریز و درشت در این مقطع فلان کار را بکنید اینجا اینطوری عمل کنید در واقع برنامه تشکیلاتی انجمن بود برای راه‌اندازی دوباره کرده بودند بعضی استان‌ها کوتاه آمده‌اند، بعضی استان‌ها هم به نظام گرایش پیدا کرده بودند انجمن احساس رخوت می‌کرد، نیاز داشت خودش استان‌ها، چون حس را احیا کند.

      جدی و عصبانی به اقارب پرست گفتم اینا چیه؟ معنی این رمز‌ها چیه؟ شدیداً ترسیده بود دستیاچه گفت چیزی نیست یادداشت‌های معمولیه خیال می‌کرد اینطوری می‌تواند مرا بازی بدهد البته من نگرانش شدم که مبادا اتفاقی برایش بیفتد سنش بالا بود رنگ پریده و گیج به نظر می‌رسید مثلاً آنکه کلاً حواسش پرت باشد حرف‌های بی سر و ته می‌زد چیز‌های خیلی واضح را تکذیب می‌کرد خنده‌ام گرفت؛ گفتم: بابا این که نوشتی این جلسه اینطور بشود فلان جلسه آن طور باشد این کد‌ها رو می‌گم اینا معنیش چیه؟ می‌خوای این نوشته‌های جلوی چشم منوکتمان کنی؟

      برای هر استان تقسیم کار و چارت‌بندی کرده بود. سعی داشت مستقیم توی چشم‌هایم نگاه نکند و خونسردی‌اش را حفظ کند آخه اینا که یادداشت‌های شخصی، منه اصلاً ربطی به این مسائل نداره اینا رو همینجوری نوشتم رفتارش عجیب بود، من نمی‌دانستم دیگر چه بگویم، بنا نبود دستگیرش کنم آوردمش مدت کوتاهی با او حرف زدم از مدارکش کپی گرفتم و اصلش را به او پس دادم واقعاً با او ملایم برخورد کردم نمی‌خواستم پیرمرد اذیت شود. بعد‌ها فهمیدم اعضای قدیمی اعضای نسل جدید انجمن را از یزد می‌بردند اصفهان پیش آقای مهدی اقارب پرست، که به آن‌ها آموزش بدهد.

       خیال داشتند هر طور شده انجمن یزد را بازسازی کنند چون می‌دیدند انجمن یزد هم سیستمش به هم خورده و انقلابی شده است است با استار یک تشکیلات برای اینکه توانش را بالا ببرد نیاز به جذب نیرو دارد تا بتواند پایگاه‌های بیشتری داشته باشد و نهایتاً حوزه و قلمرویش را گسترش بدهد اصلاً احزاب و گروه‌ها تشکیل می‌شوند که قدرت را به دست بیاورند، یعنی رویکرد احزاب و دسته جات برای کسب قدرت است کسب قدرت هم میسر نمی‌شود الا به گسترش و پراکندگی بیشتر و جذب نفرات بیشتر انجمن هم از این قاعده مستثنی نیست پی قدرت می‌گردد به خاطر همین مجبورند این تفکر را در نقاط مختلف کشور و حتی خارج از کشور گسترش دهند. اگر بخواهیم بحث را فراتر از این نگاه کنیم بالاخره یک تفکری وجود دارد که می‌تواند انحرافی در شیعه به وجود بیاورد. من همیشه معتقد بودم که انجمن بدعتی است در شیعه این‌ها این ظرفیت را در ایران تجربه کردند و در بین شیعه تفکرات انحرافی به وجود آوردند، آن زمانی که به صورت گسترده کار کردند موفق شدند در جریاناتی که ضد حکومت شاهنشاهی بودند نفوذ کرده و پتانسیل جوان‌هایی که توان رسیدن به مراتب بالاتر را دارند در اختیار بگیرند تا آن نیرو و توانایی را در مسیر خاصی که مدنظرشان است -

      منبع خبر: پایگاه خبری تحلیلی انتخاب

      ثبت دیدگاه