هر کسی نمیتواند اولین باری که Oblivion را تجربه کرد را به یاد آورد. آن دوران مخصوص گیمرهای قدیمی است که احتمالا الان دیگر بزرگ شدهاند و مشغول کار و زندگی هستند، اما خاطره این بازی و تاثیر آن در شکلگیری یک فرهنگ گیمینگ را نمیتوان نادیده گرفت. اینجا فقط ریمستر Oblivion اینجا مد نظر نیست؛ بسیاری از بازیهای دو دهه پیش تفکر امروزی فضای گیمینگ را شکل دادند. استودیوهای زیادی بودند که از تکنولوژی زمان خود استفاده میکردند تا ما را به ماجراجوییهایی ببرند که شاید حتی تصورش را هم نمیکردیم.
حالا در میان تمامی این بازیها، یک شاهکار از بتسدا بود که بیشتر از هر بازی دیگری، نظرها را به سمت خودش جلب میکرد. این بازی به راحتی قلب میلیونها نفر را به دست آورد و نشان داد که دنیای یک بازی نقشآفرینی چقدر میتواند بزرگ باشد. شاید همین بازی الان خیلی خاص به نظر نرسد، ولی در زمان خودش خلق این بازی فرقی با جادوگری نداشت. در ادامه با ویجیاتو همراه باشید تا با هم قدمی در کوچه خاطرات قدیمی با ظاهر جدید ریمستر Oblivion بزنیم.
آزادی عمل مثالزدنی

هیچ عنوانی تا قبل از Oblivion به بازیکنانش تا این حد آزادی عمل نمیداد. شما در ابتدا با داستان امپراتور یوریل (Uriel) آشنا میشوید. سپس در یک فاضلاب با انواع موشها، زامبیها و گابلینها مبارزه میکنید. تاریکی این فاضلاب، درگیری با موجودات و هیولاهای کثیف و تجهیزات ضعیف به راحتی حس منفی و سنگین بازی را منتقل میکنند. بعد از آن شما از این فاضلاب خارج میشوید و برای اولین بار دنیای بزرگ اطراف را میبینید. دریاچهای آبی و زیبا، آسمانی پاک و درخشان، دیوارهایی تمیز و سفید و تپههای سبز در دوردستها. اینجاست که شما متوجه میشوید که بخش آموزشی بازی تمام شد و شما در دنیایی زیبا و بزرگ آزاد هستید.
سیستمهای بازی و گیمپلی اصلا عالی نبودند، ولی بهترین چیزی بودند که داشتیم. شما میتوانستید به انواع ماجراجوییهای باورنکردنی در مقیاسی بزرگ بروید و سعی کنید که با کنترل بازی کنار بیاید و حریف دشمنانتان شوید. این بازی شاهکاری بود که همه گیمرها را به سمت خودش میکشاند. گیمپلی بازی بینقص نبود و باگ زیاد داشت، ولی بازیکنان به این موضوعات اهمیتی نمیدادند. بتسدا یک بازی را منتشر کرد که شاید مشکل زیاد داشت، ولی به قدری هم نوآوری داشت که کسی اصلا به آن مشکلاتش اهمیتی نمیداد. شاید حتی یک سری از این باگها جذابیت بازی را هم بیشتر میکردند و یک سطح جدید از تنوع را در بازی ایجاد میکردند.
تجدید خاطره

احتمالا میدانید که ریمستر Oblivion اصلا تبلیغ خاصی نداشت و بهیکباره معرفی و منتشر شد. با این حال از همان لحظه اول شروع شایعات وجود این ریمستر، بازیکنان قدیمی هیجانزده بودند و شوق داشتند. این یک فرصت جدید برای زندگی در خاطرات قدیمی بود. وقتی که بدون هیچ سر و صدایی این بازی منتشر شد، به سرعت چند صد هزار نسخه از آن به فروش رسید و استیم پر شد از بازیکنانی که به سمت این بازی هجوم آوردند.
وقتی که بازی را نگاه میکنید، اولین چیزی که میبینید زیباییاش است. این ریمستر یکی از زیباترین بازیهایی است که بتسدا تا به امروز منتشر کرده است. جدا از آن یک سری از مکانیکهای بازی هم تغییر کرده و میتوان گفت که راحتتر یا تا حدودی تمیزتر شده است. اما مهمترین بخش این ریمستر چیست؟ بسیاری از باگها، نوآوریهای زمانش، مشکلات NPCها و راهیابی آنها هنوز هم در بازی وجود دارند. شاید فکر کنید که این یک ویژگی منفی است، ولی با اختلاف یکی از بهترین اتفاقاتی بود که میتوانست بیفتد. نهتنها من، بلکه میتوانم قول دهم که تمامی بازیکنانی که نسخه اصلی این بازی را بازی کرده بودند، از دیدن تک تک باگها و مشکلاتی که این نسخه ریمستر دارد اصلا ناراحت نیستند و اتفاقا یکی از اصلیترین دلایلی است که دوباره آن را باید بازی کرد.
یک سمفونی زیبا از باگهای مختلف

بازی اول Oblivion عنوانی بود که نام بتسدا را با بازیهای باگی ترکیب کرد. این بازی سرشار از باگها و گلیچهایی بود که از تک تک پیکسلهای مختلفش سرازیر شده بود، اما نکته اینجاست که کسی به آن اهمیتی نمیداد. زمانی که این بازی منتشر شد، به قدری نوآوری مختلف داشت که برای هیچ کسی مهم نبود که چقدر باگ دارد. زیبایی بازی به قدری بالا بود که حتی باگها و گلیچهای مختلفش را هم زیبا نشان میداد. در آن زمان هم که مثل الان آپدیتهای هفتگی وجود نداشت. برای همین به راحتی یاد گرفتیم که این باگها را هم به عنوان بخشی از بازی دوست داشته باشیم.
همین یک مورد کل تفکر مربوط به ریمستر این بازی را زیر سوال میبرد. منطقی بود که بتسدا بخواهد برای ساخت این ریمستر بسیاری از باگهای بازی را هم رفع کند. این کار میتوانست بازی را به شدت تمیزتر و جدیتر نشان دهد، اما اگر این کار باعث میشد که شخصیت بازی از بین رود چه؟ این احتمال کاملا وجود دارد که بخش بزرگی از زیبایی اولیه Oblivion به باگهایش و اتفاقات جالبی بود که از طریق آنها رخ میداد. بتسدا با حذف باگهای گرافیکی، مشکلات تعامل NPCها با هم، دیالوگهای سربازها و بسیاری موارد دیگر، هویت Oblivion را از بین میبرد. شاید شنیدنش برای بازیکنان جوانتر کمی عجیب باشد، ولی این بازی بدون باگهایش اصلا Oblivion نمیشد. حتی قسمت ساخت شخصیت شما هم دقیقا مثل سابق است و میتوانید یک سری مخلوقات جهنمی را در بازی ایجاد کنید. حتی این بخش از بازی هم در سفرش به موتور Unreal 5 بدون تغییر باقی ماند.
هنوز هم همان بازی عجیب قدیمی

سیستم مبارزه هنوز هم پر از مشکلات بزرگ و کوچک است. سیستم فیزیکی بازی عجیب است و شما باید از هر جادو و سلاحی که دارید استفاده کنید و دعا کنید که از این مبارزه هم جان سالم به در ببرید. چالشهای بازی دو بخش است. یک بخش چالش بازی به خاطر وجود حریف و بخش دیگر به خاطر فیزیک عجیب و باگهای فراوانی است که دارد. شاید فکر کنید که این حجم از مشکلات در یک ریمستر بد است، ولی دقیقا برعکس. هیچ لذتی قابل مقایسه با این نیست که از کدنویسی ضعیف دشمنان استفاده کنید و پشت یک در پنهان شوید و از یک گوشه به آنها حمله کنید. سیستم مبارزه و گیمپلی بازی اصلا عالی نیست، ولی اینکه شما این سیستم را یاد بگیرید و از همین سیستم استفاده کنید تا دشمنان بازی را شکست دهید به شدت لذتبخش است.
کافیست که در شهرهای بازی کمی قدم بزنید تا با خندهدارترین و عجیبترین بخشهای بازی آشنا شوید. تلاشهای مردم شهر برای ارتباط منطقی با یکدیگر یک سری از خندهدارترین شرایط کل بازی را خلق میکند. شما میبینید که این افراد سعی میکنند دیالوگهای خود را در زمان درست بگویند و به شدت باونکردنیای شکست میخورند. حرفهایشان با هم ترکیب میشود، جوابهای نادرست به هم میدهند و در مورد چند موضوع کاملا متفاوت، در حالی که از فاصله چند سانتیمتری به یکدیگر خیره شدهَاند، صحبت میکنند.
در سال ۲۰۰۶ که این بازی برای اولین بار منتشر شد این مشکلات اهمیت نداشتند. این بازی یک عنوان افسانهای بود که مرزهای گیمینگ را جابهجا کرد. ولی الان، با استانداردهای امروزی، این باگها نهتنها آذاردهنده نیستند، بلکه جذاب و دوستداشتنی هم هستند. اگر قرار بود که در ریمستر Oblivion تمامی این باگها رفع شود، احتمالا بازی شخصیت خودش را به طور کلی از دست میداد.
هیچ ریمستری نمیتوانست مثل Oblivion باشد

این ریمستر Oblivion یک چیزی را خیلی خوب نشان داد. بتسدا با انتشار این بازی به خوبی نشان داد که یک سری عنوان در حال حاضر در بهترین حالت خود قرار دارند. مهم نیست که این بازیها چه باگهایی دارند و یا کدام قسمت از کدنویسی آن مشکل دارد، مهمترین ویژگیای که باید مد نظر قرار داد این است که آیا بازی لذتبخش است یا نه. وقتی که بازی شما به اندازه کافی نوآوری و جذابیت داشته باشد، هیچ کسی قرار نیست در مورد باگها و گلیچهای بازی شما صحبت کند. هیچ بازیای هم بهتر از Oblivion این موضوع را نشان نداد.
مهم نیست که در مورد ریمستر آن صحبت میکنیم یا در مورد نسخه اصلی آن. این بازی پر از باگهایی بود که برخی از آنها صرفا خندهدار و برخی از آنها بازی را نابود میکردند. ولی نه در همان سال ۲۰۰۶ برایمان مهم بود و نه الان به آن اهمیت میدهیم. این بازی جذاب است، نوآوری دارد، سرگرمکننده است؛ برای همین برای هیچ کدام از بازیکنانش مهم نیست که چه باگهایی دارد. شاید باگهای Oblivion در زمان خودش زیاد بود، ولی این بازی یک شاهکار خارقالعاده بود و ریمستر آن هم دقیقا پا جای پای نسخه اصلی گذاشت و این بهترین اتفاقی بود که میتوانست بیفتد.
منبع خبر: ویجیاتو