
سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
«انتخاب» هر شب یادداشتهای روزنوشت علم را منتشر میکند.
۷ اردیبهشت ۱۳۵۱: امروز صبح شرفیاب شدم. دعوت سفیر چین را عرض کردم که از شهبانو به عمل آورده بود و در شرفیابی حضور خودشان عرض کرده بود. خیلی خیلی تعجب فرمودند که چه طور اولا شهبانو چیزی به شاهنشاه اظهار نظر نفرمودهاند و ثانیاً چه طور به خود اجازه داده است به جای این که از رئیس کشور دعوت کند علیحده از شهبانو دعوت میکند. فرمودند: او را بخواه و بگو کار بسیار بیجایی کردهاید. مجدداً در آخر شرفیابی بعد از مدتها فکر، فرمودند: لازم نیست خوب اگر ما قبول نکردیم که ایشان بروند همین منظور حاصل میشود.
موضوع مذاکرات با سفیر اسرائیل را عرض کردم که دو مطلب عمده داشت. یکی این که عراقیها از این که زیاد تحت تأثیر روسها باشند ترسیدهاند و خبرهای غیر مطمئن و جسته گریخته که به اسرائیل رسیده حاکی از این است که میخواهند با آمریکاییها رابطه برقرار کنند و به عنوان حفظ روابط فرهنگی دو کشور اجازه بدهند آمریکاییها آن جا مرکز فرهنگی داشته باشند. فرمودند: فکر نمیکنم این خبر صحیح باشد و اگر هم صحیح باشد، به راهنمایی خود روسهاست که عراقیها را گول بزنند و باز هم عوامل علاقهمند به غرب را پیدا کنند. مطلب دیگر [سفیر اسرائیل]. این بود که پیش از آمدن نیکسون گلدامایر نخست وزیر یا ابان وزیر خارجه اسرائیل بیایند شرفیاب شوند. فرمودند: ماکار مهمی با آنها نداریم ولی اگر آنها بخواهند مرا ببینند، باید در محرمانه نگاه داشتن این مهم تمام مسئولیت را از خود آنها بخواهیم.
مطلب دیگری که بلافاصله فرمودند این بود که بیشتر مایل هستم مذاکراتم با نیکسون دونفری باشد، هم روز اول و هم روز دوم. فقط کیسینجر مشاور او در جلسه دوم باشد. من هم یک نفر را برای یادداشت [برداشتن]خواهم برد، یا اصلا کسی نمیبرم. صورت مذاکرات را که کیسینجر نوشت میخوانم، اگر گفتم خوب است دیگر احتیاج به هیچ گونه یادداشتی نیست- در این جا وضع نخست وزیر و وزیر خارجه هم برایم روشن شد. فرمودند: به وزیر مختار آمریکا خبر بده مگر آن که رئیس جمهور بخواهد عده زیادتری از طرف آنها باشند که در این صورت ما هم همطراز آن را خواهیم داشت.
در ساعت ۱۰ صبح والاحضرت شاهدخت اشرف گزارش ۲۵ ساله فعالیت سازمان شاهنشاهی را با حضور تمام هیئت مؤسس به عرض رساندند و شاهنشاه او امری دادند که مهم بود. برای اصلاح نطق والاحضرت که اولاً خیلی خودمانی به اعلیحضرت برادر عزیزم خطاب کرد و ثانیاً به دستگاه دولت شدیداً حمله کرده بودند، روز پیش من زحمت عجیبی داشتم که اصلاح کنم. بالاخره گفتم: امر است. آن وقت گوش کردند.
سر شام رفتم نخست وزیر هم بود میگفت: دیشب تا ساعت ۳ بعد از نصف شب با آرتیستها رقصیده است. گفتم خوش به حالت!...
منبع خبر: پایگاه خبری تحلیلی انتخاب