سرویس تاریخ «انتخاب»: در اردیبهشت ۱۳۵۵، روزنامه اطلاعات در گزارشی با عنوان «بهروز وثوقی» دستگیر شد، خبر از یک درگیری میان خبرنگار این روزنامه و بازیگر مشهور سینما داد. این دعوا تا چندین شماره ی بعدی روزنامه اطلاعات نیز ادامه پیدا کرد و منجر به دستگیری بهروز وثوقی شد. در ادامه گزارش های روزنامه اطلاعات در این رابطه را می خوانیم:
بهروز وثوقی دستگیر شد
بهروزوثوقی هنرپیشه سینما امروز با اتهام ایراد ضرب به مرتضی خاکی خبرنگار عکاس روزنامه اطلاعات و تخریب دوربین، بیسیم و اتومبیل روزنامه اطلاعات به پاسگاه ژاندارمری رودهن فراخوانده شد و ماموران پس از بازجوئی از وثوقی او و پروندهاش را به دادسرای دماوند که پاسگاه ژاندارمری رودهن در حوزه قضایی آن قرار دارد فرستادهاند.
از سوتی امروز به دستور دادستان تهران، پزشک قانونی به بیمارستان مدائن رفت و پس از معاینه مرتضی خاکی که شب یکشنبه این همه هنگام بازگشت از یک ماموریت خبری در جاده هراز از سوی بهروز وثوقی و همدستانش مورد ایراد ضرب قرار گرمه و اینکه در وضع بحرانی پسر میبرد. برای او طول درمان موقت نوشت. پزشک قانونی نظر داد که مرتضی خاکی ملا پنج روز تحت مراقبتهای پزشکی دقیق باقی بماند شما پس از این مدت طول درمان قطعی با توجه به وضع جسمی وی تعیین شود. بر اساس این نظر پرونده جداگانهای در تهران تشکل و به آقای با مطهری دادیار شعبه. دادسرای تهران ارجاع شد.
دادیار دادسرای تهران از پزشکان قانونی خواست تا با مطالعه رادیوگرافیهای تهیه شده از مرتضی خاکی میزان دقیق ضایعات وارده به وی را گزارش دهند.
بازجویی در بیمارستان
امروز همچنین مامورین پاسگاه ژاندارمری رودهن در بیمارستان مدائن از مرتضی خاکی بازجوئی کردند. وی که به سختی قادر به تکلم بود جزئیات حادثه ابرایشان شرح داد: از ماموریت تهیه عکس و خبر جستجو برای پیدا کردن اتومبیل مهندس ابتهاج باز میگشتیم. وقتی از آخرین تونل مسیر آمل به تهران نزدیک امامزاده هاشم - خارج شدیم، با یک اتومبیل ژیان که با کوه تصادف کرده بود برخورد کردیم، راننده اتومبیل حامل ما ترمز کرد و وسیله نقلیه در ۲۰-3۰ متری ژیان متوقف شد.
من بلافاصله پائین آمدم و به سوی ژیان دویم تا شروع به عکسبرداری کنم. یک اتومبیل بی. ام. و از راه رسید و توقف کرد. عدهای و و از جمله بهروز وثوقی از آن خارج شدند. خود بهروز وثوقی گفت عکس نگیر پرسیدم چرا؟ گفت برای آنکه من میگویم. اصلاً تو کی هستی؟ گفتم من عکاس روزنامه اطلاعات هستم. به محض گفتن این جمه بهروز وثوقی و به تبعیت از او همدستانش به طرف من حمله کردند یا ضربات مشت و لگد بیرحمانه به جانم افتادند.
وجود دوربین در دستهایم مانع از آن بود که حتی بتوانم آنهار احائل ضرباتی کنم که به سر و صورتم وارد میشد. ولی وقتی جانم را در خطر دیدم دوربین را رها کردم و دستهایم را جلوی صورت و شمانم گرفتم. آنها سریع مرا کتک میزند که با اقبای ویژگان - خبرنگار روزنامه - راننده رسیدند و از زیر ضربات نجاتم داد، تقریباً بیهوش شده بودم.
بعداً که در رودهن برای لحظاتی حواسم را باز یافتم، متوجه شدم بهروز وثوقی و همدستانش به جیپ اطلاعات حمله میکنند و به افراد مختلف فوحش و ناسزا میدهند.
اطلاعات: از دیروز بعد از ظهر گروه زیادی به وسیلهی تلفن با ما همدردی کرده و جویای احوال مرتضی خاکی شدهاند. با تشکر از این دوستان گرام یادآور میشویم که شماره میروز نیز مشکی شدهایم، در زمینه این حادثه هیچگونه عکس العمل خاصی نداریم، فقط چشم به نتیجه رسیدگی ماجرا از سوی ماموران دستگاههای انتظامی و قضایی دوختهایم.
بازداشت شد
آخر وقت امروز از دماوند – گزارش رسید که اقای دانش بازپرس دادسرای دماوند با توجه به مفاد و مدارک پرونده تنظیمی، بهروز وثوقی را بازداشت کرد.
در گزارش دو روز بعد این روزنامه در 8 اردیبهشت، بهروز وثوقی ضمن ارسال یک نامه به روزنامه اطلاعات مینویسد:
بهروز وثوقی هنرپیشه سینما بدنبال واقعهای که در جاده هراز اتفاق افتاد و به اتهام ایراد ضرب و مجروح کردن خبرنگار عکاس اطلاعات و تخریب تحت تعقیب مقامات قضایی قرار گرفت امروز نامهای سرگشاده برای نویسندگان مطبوعات فرستاد که در زیر آمده است:
آقایان که همیشه دوستان داشتهام و بهمراهتان با من در تمام زندگیم ارج گذاردهام. کاش میتوانستم حادثه آن شب را با تمام پس آمدهایش که در مسیر آن بی مهری دوستان دیروز، دلم را امروز بدرد آورده است فراموش کنم. هیچ چیز را باور نمیکنم آن حرفها کلمات و جملات را که برایم تازیانه بودهاند و این تازیانه امروز دریغ و درد به دست کسی بود که دیروز قلم توانایش بزرگترین مشوق من در کسب افتخارانم بوده است. این گلایه نیست. هیچ چیز نیست جز تجدید عهدم باشما و با مردم که همیشه با عشق به یاد آنان بودم.
شما را دوست دارم بسان مردمم. حتی اگر در یک حادثه یکطرفه بقاضی رفته باشید و بی هیچ سؤالی از من و با تحقیق و تاملی و اجازه دفاعی با رگبار خشمتان همه زندگیم را کوبیده باشید که از این نیز گلهگذار نیستم زیرا که این همان زندگی است که مردم بین دادهاند و شما پاسداریش کردهاید و لاجرم مال خود شماست. و این زندگی که بدین سان آسان به ما واگذار مینمایم چه سخت و دشوار برایم فراهم شد. چه روزهای تاریکتر از شیر چه شبهای تیرهتر از ظلمات را که دیدم از همان روزهایی که آغازش کردم همان روزهای سیاهی فشگری فیلم. چه حرفها، چه سختیها و چهار انحنیها کمتصل کردم لب برنیاوردم و شکوه نکردم زیرا که هدفم امروز بود.
چه مشکل بو دانایان این راهی راکه من بودباز سیاهی انگری دیروز تا وثوقی امروز وجه آسان بود بهبریختن آن اینسان که امروز ریخته شد. من خاکی را دوست دارم مثل تمام مردم. من همه شما را دوست دارم و قلم شما را نیز که این روزها مرا بسان دیوانهای در جادههای هراز جلوه داده است. و برای فراموشی این همه بی مهری از جانب مهربانان دیروزم بمن بگوئید چه باید بکنم؟ جلای وطن که پارایم نیست زیرا که قطره قطره خودم لبریز از عشق به دره ذره این خاکست دست کشیدن از مردم ۲ که در توانائیم نمیگنجد زیرا که روزها و شبهایم بافکر به آنها و عشق به آنها گذشته است. و به جز این دو اقایان که دوستتان دارم همیشه و ارج مینهم بزهستان برای تمام ممر بمن بگوئید کم چکنم. و میبوسم دگر بار فلم پرشور دیروز و کمیت امروز شماراء بهروز وثوقی ***
اطلاعات: مهر نویسندگان و شوق روزنامه نگاران چنانچه تاریخ مطبوعات به آن گواهی میدهد، در گروگان ارزش هاست. به این معنی که به دوستی و سپاپ نه تنها پاسخ میدهد بلکه چنین گوهری را صادقانه پاسداری میکند.
نامه آقای بهروز و ثوقی را که در حقیق دیداری است دوباره با گروه نویسندگان آزرده خاطر و سلامی است به قصد نیت آشتتی و پیوند دوستیها با بی شائبهترین عاطفهها میپذیریم به این امید که هنر را تا آن پایه ارج بگذاریم و به دوستیها و بستگیها آنچنان اعتقاد پیدا کنیم که هرگز هیچ عاملی نتواند زنجیرههای رابطه را از هم بگسلد. آنچه گذشت و خشم و اندوه نویسندگان و خبرنگاران جراند و همه دوستداران فلم را برانگیخت در خبرهای چندروز پیش بدات چاپ و منتشر شد و در این توضیح تکرار آنها در میان نیست و فقط باید به این گفته و اعتقاد عمیق بار دیگر اشاره کنیم که ما هموار معلم و اندیشه خود را مانند دیگر همکاران خود در خدمت مردم این سامان و ارزشهای هنر و طیت گماشتهایم و به دوستیها پاسخ بی شائبه خواهیم داد و از همین رو انتظار بیهودهای نیست که حرمت به رکن چهارم مشروطیت و پویندگان این راه را از دیگران بخواهیم زیرا قدرت بیان واقعیتها و امکان نوشتن را ما به خونبهای دلیر مردان و آزادگان و ایمان به ملت ایران بدست آوردهایم و در پاسداری آن جانانه میکوشیم.
منبع خبر: پایگاه خبری تحلیلی انتخاب