همه دنیا و در تمام کشورهایی که برای توسعه فوتبال خود اقدام به استخدام مربی و بازیکن خارجی می کنند، دو هدف کوتاه و بلند مدت را مد نظر دارند.
در کوتاه مدت، بازیکن و مربی خارجی باید به پیروزی در یک مسابقه و قهرمانی در یک تورنومنت یا یک فصل کمک کنند و در دراز مدت، روی بازیکنان جوان و همه ارکان خانواده فوتبال -از داوری تا هوادار- با رفتار حرفه ای درون و بیرون زمین، در تمرین و در مسابقه، تاثیر مثبت بگذارند و الگویی خوب برای پیشرفت باشند.
در لیگ بیست و پنجم ما تنها شاهد حضور دو مربی خارجی خواهیم بود که هر دو نفر سابقه قبلی در فوتبال ما دارند. ساپینتو استقلال قهرمان فرهاد مجیدی را تحویل گرفت و اگرچه به جام نرسید، اما نمایش های زیبا و پرگل ارائه کرد.
اسکوچیچ هم بعد از تجربیات مختلف از شمال تا جنوب -از خونه به خونه در لیگ یک تا ملوان و صنعت نفت و فولاد در لیگ برتر و تیم ملی- فصل قبل تراکتور را با زیباترین نمایش ها و کسب تمام عناوین تیمی و انفرادی قهرمان لیگ کرد.
در سوپرجام این دو مربی روبروی هم قرار گرفتند، اگرچه ساپینتو به دلیل محرومیت روی نیمکت نبود. استقلال برتری خود را در دقایق پایانی از دست داد و نقش اشتباهات فردی در دوگل تراکتور کاملاً مشهود بود. اما اگر قرار باشد فقط به یک نکته از این مسابقه اکتفا کنیم، قطعاً توجه به تعویض های دو مربی خواهد بود.
هر دو مربی در تعویض های خود علاقه به فوتبال تهاجمی و عدم اکتفا به شرایط و نتیجه را درس دادند. ساپینتو که پیش بود، زودتر دست به تعویض زد و محمدرضا آزادی را در پیشانی خط حمله خود بیرون کشید و نازون را به جای او به میدان فرستاد.
یک مهاجم به جای یک مهاجم دیگر که شاید خسته شده بود و فشار کافی را روی وج دفاع میانی حریف نمی آورد. دیدیم که هم شجاع و هم سدلار روی ضربات ایستگاهی جلو می آمدند و خطری روی دروازه استقلال بودند. ساپینتو که با یک گل جلو بود، می توانست هافبک دفاعی یا مدافع به زمین بیاورد و به حفظ نتیجه بپردازد.
آن طرف اسکوچیچ هم در دقیقه ۶۷ همین کار را کرد. او اشترکال را به جای دروژدک آورد و بلافاصله ترابی را بیرون کشید و هلیلوویچ را جایگزین کرد. یک مهاجم به جای مهاجم دیگر و یک وینگر به جای ملی پوش با تجربه که در بازی های پیش فصل ستاره تراکتور بود.
تعویض های این دو مربی می تواند درسی باشد برای مربیان وطنی که پیش از این نشان دادند خیلی خوب یاد می گیرند. از وقتی برانکو با بردهای حداقلی قهرمان شد و کیروش هم در تیم ملی اساس تیمش را روی کار دفاعی چید، فوتبال ما هم به سمت گل های حداقلی در بازی پیش رفت.
حالا که تنها مربیان خارجی شاغل در فوتبال ما عاشق بازی های پرگل و تهاجمی هستند، امیدواریم این خصلت به سایر مربیان هم سرایت و دیگر آمار ۱.۹۷ گل در هر بازی فصل قبل را شاهد نباشیم. از آن مهمتر آمار ۳۰ درصد مساوی از ۲۴۰ مسابقه فصل که اغلب هم بدون گل بود!
اینجا را ببینید: