سایت خبری واکیکی
سایت خبری واکیکی
    حساب کاربری
    سبد خرید ( 0 )
      مبلغ قابل پرداخت
      مشاهده سبد خرید
      ۵ پروژه‌ جنون‌آمیز مهندسی که اگر ساخته شوند، دنیا را زیرورو می‌کنند

      ۵ پروژه‌ جنون‌آمیز مهندسی که اگر ساخته شوند، دنیا را زیرورو می‌کنند

      سایت خبری واکیکی

      1404/05/28
      ۵ پروژه‌ جنون‌آمیز مهندسی که اگر ساخته شوند، دنیا را زیرورو می‌کنند

      با دیوانه وارترین و بلندپروازانه ترین طرح های مهندسی تاریخ آشنا شوید که اگر اجرا می شدند، امروز در دنیای دیگری زندگی می کردیم.
      اگر انسان ها برای سفر به فضا، به جای ساخت راکت و فضاپیما می توانستند از آسانسوری استفاده کنند که زمین را به ماه متصل می کرد، راحت تر نبودند؟ به کشتی غول پیکری فکر کنید که صدهزار نفر را در خود جای می دهد و همچون شهری شناور روی آب حرکت می کند، یا تونلی را زیر آب مجسم کنید که مسافران را تنها در ۵۴ دقیقه از لندن به نیویورک می رساند.
      هرچند چنین ایده هایی بیشتر به فیلم های علمی تخیلی شباهت دارند، اما برخی از زبده ترین مهندسان و مخترعان تاریخ واقعاً به این رؤیاهای دیوانه وار نگاه کرده و گفته اند: چرا که نه؟
      با ما همراه باشید تا شما را با برخی از عجیب ترین و جنون آمیزترین طرح هایی آشنا کنیم که در طول تاریخ به طورجدی مطرح شده اند؛ آن هم نه توسط اینفلوئنسرهای خیال پرداز بلکه از طرف متخصصین و دانشگاهیان.
      سد دریای سرخ
      ۵ پروژه  جنون آمیز مهندسی که اگر ساخته شوند، دنیا را زیرورو می کنند
      بدون شک دریای سرخ با موقعیت جغرافیایی خاصش میان آفریقا و شبه جزیره ی عربستان، یکی از منحصربه فردترین توده های آبی سیاره ی ما است. گرمای این دریا معمولاً توجه محققان را جلب می کند، چنانکه گاهی دمای آب به ۳۰ درجه سانتیگراد می رسد. طبیعتاً این گرما باعث می شود آب با سرعتی بسیار بالا تبخیر شود.
      سال ۲۰۰۷ دانشگاه اوترخت هلند طرحی ارائه داد که شگفتی آن در دایره ی لغات نمی گنجد: چرا دریای سرخ را پشت سد حبس نکنیم؟ بگذاریم آبش تبخیر شود و از همین راه برق تولید کنیم؛ البته این طرح فوق العاده هیچ آسیب محیط زیستی هم ایجاد نخواهد کرد!
      این سد قرار بود ۵۰ میلیارد وات برق تولید کند، یعنی به اندازه ای که بتواند ۳۷ میلیون خانه را روشن نگه دارد. اگر تصاویری را که با مضمون «شکافته شدن رود نیل و عصای موسی» طراحی شده اند، دیده باشید، احتمالاً مفهوم کار را درک می کنید! برای ساخت چنین سازه ای، باید دیواری حیرت انگیز به ارتفاع ۵۰ متر، عرض یک کیلومتر و طول صد کیلومتر از شمال یمن تا مرز اریتره و جیبوتی کشیده می شد.
      نقشه ی محققان دانشگاه به این ترتیب بود: ابتدا دریای سرخ را از اقیانوس هند جدا کنید. به این ترتیب آب دریا آرام آرام تبخیر می شود و سطح آن پایین تر می آید. سپس دوباره راه آب اقیانوس را باز بگذارید تا توربین ها بچرخند و نور تولید کنند. دانشمندان این نوع انرژی تجدیدپذیر را «Heloh Hydroelectric Power» نامیدند که به نوعی به انرژی خورشیدی اشاره داشت.
      متأسفانه مشکل کوچکی در مسیر تحقق این ایده درخشان کشف شد: پایین رفتن سطح آب دریا، بسیار کند و زمان بر پیش می رود. طبق محاسبات، ۵۰ سال طول می کشید تا یک سوم دریا تبخیر شود و ۳۰۰ سال تا دو سوم آن به آسمان برود. هزینه ی طرح هم فقط و فقط ۲۲۰ میلیارد دلار، چه کسی می گوید ارزشش را ندارد؟
      شاید سد دریای سرخ می توانست به تقاضای روبه رشد انرژی در خاورمیانه پاسخ دهد و به کاهش انتشار گازهای گلخانه ای کمک کند، اما خیلی زود مشکلاتی جدی تر از هزینه ی ساخت وساز این طراح را زیر سؤال برد: خسارات زیست محیطی.
      دریای سرخ صدها گونه مرجان و ماهی و جانداران آبزی را در خود پناه می دهد. با تبخیر آب، شوری آن چندین برابر می شد و تمام این موجودات می مردند.
      علاوه بر این، با تخلیه دریای سرخ و در واقع کاهش منطقه اقیانوسی سیاره مان در وسعت ۴۵۰ هزار کیلومترمربع، سطح دریاهای جهانی در طول ۵۰ سال اول ۱۲ سانتیمتر و بعد از ۲۹۱ سال تا ۳۰ سانتیمتر بالا می رود. برای درک بهتر ماجرا به آمار سازمان ملل اشاره می کنیم که می گوید از دهه ۱۸۸۰، یعنی بیش از یک قرن پیش، سطح دریاهای جهانی حدود ۲۳ سانتیمتر بالا آمده است.
      برخی منتقدان پروژه، آن را با فاجعه ی خشک شدن دریاچه آرال در دوران شوروی مقایسه کردند: دریاچه ای میان قزاقستان و ازبکستان که زمانی چهارمین دریاچه بزرگ جهان به شمار می رفت، اما طی سه دهه و در پی انحراف مسیر رودخانه های تغذیه کننده اش به سمت سیستم آبیاری مسکو، تا حد زیادی از نقشه ها محو شد.
      ۵ پروژه  جنون آمیز مهندسی که اگر ساخته شوند، دنیا را زیرورو می کنندتغییرات دریاچه آرال بین سال های ۱۹۸۹ تا ۲۰۱۴
      امروز تنها ۱۰ درصد از دریاچه ی «سابقاً زیبای» آرال باقی است و نمک ها و مواد شیمیایی به جا مانده، سلامتی میلیون ها نفر در منطقه را به خطر می اندازند. طوفان ها هر سال حدود ۱۰۰ میلیون تن غبار سمی را به هوا می برند و در سراسر منطقه پخش می کنند.
      و اگر همه این چالش ها برای رد کردن پروژه کافی نیست، اشاره ای هم به کشورهای اروپایی و آسیایی کنیم که همیشه از دریای سرخ به عنوان میان بر حمل ونقل استفاده می کنند و درصد بالایی از کل تجارت دریایی هر دو قاره در مسیر این دریا پیش می رود.
      در نهایت حتی خود طراحان این پروژه نیز اعتراف کردند که زیان های محیط زیستی اش هرگز جبران پذیر نیست.
      نکته ی جالب؟ درحالی که برخی دانشمندان می خواهند کل یک دریا را پشت سد محصور کنند، برخی دیگر به این فکرند که روی آب شهر بسازند.
      شهر شناور خلیج توکیو
      در دهه های میانی قرن بیستم، معماران دنیا دیوانه ی اوتوپیاهای دریایی شده بودند. در ژاپن، گروهی از معماران دور هم جمع شدند و طرح های احتمالی متعددی را مبتنی بر تصورات خود از شهرهای دریایی کشیدند. یکی از این پروژه ها حاصل ذهن معمار افسانه ای ژاپنی کنزو تانگه بود که موفق شد توجه جهانیان را جلب کند. تنگه این طرح را «خلیج توکیو ۱۹۶۰» نامید. اما اصل ماجرا چه بود:
      آن روزها شهر توکیو با دو چالش بزرگ دست وپنجه نرم می کرد: ترافیک وحشتناک ماشین ها و جمعیتی که از ۳٫۵ میلیون در ۱۹۴۵ به ۱۰ میلیون در ۱۹۶۰ افزایش یافته بود.
      معمار مشهور استدلال می کرد که تنها راه نجات از این مخمصه، تنها راه تسکین ازدحام شهری و خلق فضایی بیشتر برای زندگی، متحد کردن شهر و سیستم های حمل ونقلش در یک ساختار عظیم و خطی واحد است: ساختاری که وارد خلیج توکیو شود و تا چیبا در ساحل مقابل گسترش یابد.
      ۵ پروژه  جنون آمیز مهندسی که اگر ساخته شوند، دنیا را زیرورو می کنندکنزو تانگه معمار ژاپنی در کنار طرح خلیج توکیو
      نقشه ی معمار شامل شبکه ای از پل و آزادراه بود که ۱۸ کیلومتر روی خلیج گسترش می یافت، درست مثل ستون فقراتی غول پیکر. دو طرف این ستون فقرات، سکوهایی قرار داشت که ساختمان ها روی آن ها طبقه طبقه بالا می رفتند و حتی پارکینگ های شناوری هم تدارک دیده شده بود!
      سیستم عظیم بزرگراه، مجموعه ای از حلقه های به هم پیوسته را دربرمی گرفت که در آن ها مرکز مدنی، ساختمان های اداری و البته بندر قرار داشت. آزادراه ها امکان دسترسی به نواحی مسکونی پخش شده در آب روی سکوهای شناور بزرگ متصل را فراهم می کردند.
      این شاهراه هوایی ۴۰ متر بالای توکیو کنونی جای می گرفت و دو مسیر جداگانه را برای تطبیق سرعت های مختلف در نظر می گرفت:
      حلقه های بیرونی مختص حمل ونقل پرسرعت بودند و روی پل های معلق، شبیه پل خلیج سانفرانسیسکو ساخته می شدند. حلقه های داخلی در سطح پایین تری ساخته شده و به ترافیک محلی و اتصال شهروندان به ساختمان های خدماتی و جوامع استفاده اختصاص می یافتند. قرار بود هر شبانه روز ۵ میلیون نفر از این راه ها عبور کنند.
      ۵ پروژه  جنون آمیز مهندسی که اگر ساخته شوند، دنیا را زیرورو می کنندورزشگاه ملی یویوگی ژاپن
      درحالی که طرح خلیج توکیوی استاد تانگه توجه جامعه ی معماری را به خود منعطف کرد؛ اما بیشتر مفهومی نمادین از یکپارچگی شهری بود تا طرحی عملی و قابل اجرا. ایده ی او هرگز رنگ واقعیت به خود نگرفت؛ اما در عوض پیش زمینه ی طراحی و ساخت ورزشگاه ملی معروف یویوگی برای المپیک تابستانی ۱۹۶۴ در توکیو شد.
      بعدها نیز بسیاری از آسمان خراش های بزرگ سراسر دنیا، با الهام از ایده های کنزو تانگه ساخته شدند.
      حالا که از توکیو صحبت می کنیم؛ با ایده ی عجیب دیگری هم آشنا شوید: سال ۲۰۱۵، توکیو به عنوان دومین شهر پرخطر جهان در برابر بلایای طبیعی مثل طوفان و زلزله شناخته شد. در این میان یک شرکت معماری به نام KPF طرح «توکیو آینده» را ارائه داد:
      برجی به بلندی یک مایل که در برابر طوفان ها مقاوم باشد و نیم میلیون نفر را در خودش جای دهد. البته این طرح هم فعلاً روی کاغذ باقی مانده است!
      آسانسور فضایی
      آسانسور فضای احتمالاً فانتزی ترین و عجیب ترین مگاپروژه ای باشد که در این فهرست می بینیم.
      ماجرا از ۱۸۹۵ آغاز شد، زمانی که دانشمند روسی کنستانتین تسیولکوفسکی با الهام از برج ایفل به نتیجه ی عجیبی رسید: اگر برجی بسازیم که تا آسمان کشیده شود چطور؟
      ۵ پروژه  جنون آمیز مهندسی که اگر ساخته شوند، دنیا را زیرورو می کنندطرح هنری از یک آسانسور فضایی با ارتفاع ۲۰ کیلومتر
      به عقیده ی او کاملاً منطقی بود که سازه ای روی زمین بسازیم که تا ارتفاعی مشخص، یعنی ۳۶ کیلومتری بالای خط استوا کشیده شود. بعداً بشر می توانست ماهواره ها را از بالای این برج به فضا بفرستد، مثل رهاکردن کبوتری در آسمان!
      بزرگ ترین مشکل این بود که هیچ ماده ای وجود نداشت که بتواند وزن مطلق چنین سازه ی بلند و عظیمی را تحمل کند. ایده ی بسیار دور از ذهنی بود؛ اما مردم را از رؤیای سازه هایی که سیاره مان را به فضای بیرونی وصل کند، باز نداشت.
      سال ۱۹۶۰ مهندس روسی یوری آرتوتانوف راه حل بهتری یافت: او پیشنهاد داد به جای برج، از یک کابل استفاده کنند که یک سر آن به ماهواره ای در مدار زمین ثابت وصل شده و سر دیگرش به زمین متصل باشد.
      آرتساتانوف فکر همه جا را هم کرده بود و می گفت برای جلوگیری از سقوط کابل (که حتماً وزن خیلی زیادی دارد) و نتیجتاً فروپاشیدن کل سیستم به دلیل جاذبه زمین، باید در طرف دیگر آن (یعنی آن سوی ماهواره) یک وزنه ی تعادلی نصب کنیم. همین ایده ی وزنه ی تعادلی بود که بعدها توجه زیادی به خود جلب کرد و پایه ی اصلی مفهوم آسانسور فضایی شد.
      ایده ی ساده شده ی آسانسور فضایی را می توانیم به این صورت توضیح دهیم:
      ۵ پروژه  جنون آمیز مهندسی که اگر ساخته شوند، دنیا را زیرورو می کنندمفهوم ساده ی وزنه تعادلی (Counter weight)
      یک روبان یا نوار عظیم، بین استوا (روی زمین) و یک ایستگاه فضایی در مدار زمین ثابت معلق می شود. در ارتفاع حدود ۱۴۴ هزارکیلومتری بالاتر از ایستگاه، وزنه ی تعادلی قرار می گیرد که با نیروی گریزازمرکز، روبان و ایستگاه را در جای خود نگه می دارد؛ درحالی که نیروی جاذبه ی زمین در طرف دیگر، تعادل را حفظ می کند.
      هرچند این پروژه «آسانسور» نام گرفته، اما هیچ شباهتی به آسانسورهای هتل یا ساختمان ها ندارد. در واقع، این آسانسور بیشتر شبیه به یک کپسول رباتیک خودران خواهد بود که می تواند روی کابل بالا و پایین برود.
      ۵ پروژه  جنون آمیز مهندسی که اگر ساخته شوند، دنیا را زیرورو می کنندحرکت فرضی روی آسانسور فضایی
      از نظر مهندسی، چنین سازه ای فوق العاده بلندپروازانه و پیچیده است. بااین حال، دلایلی وجود دارد که باعث شده این ایده همچنان در میان دانشمندان و مهندسان حوزه ی فضا مطرح باشد. برای مثال، پرتاب موشک به فضا همیشه پر هزینه تمام می شود، چون به سوخت زیاد و فضاپیمای بزرگی نیاز دارد تا از گرانش زمین فرار کند.
      پروژه هایی مثل استارشیپ شرکت اسپیس اکس تلاش می کنند این مشکل را با استفاده از سوخت های سازگار با محیط زیست و قابلیت استفاده ی مجدد حل کنند؛ اما حتی سوخت های «تمیز» مانند متان هم در نهایت به گازهای گلخانه ای مانند دی اکسیدکربن تبدیل می شوند که به گرمایش زمین دامن می زنند.
      اما اگر آسانسور فضایی به واقعیت بپیوندد، می توان محموله ها و حتی انسان ها را بدون نیاز به موشک به مدار فرستاد. طرف داران این ایده معتقدند که می توان فضاپیماها را در مدار زمین ساخت و مستقیماً از همان جا به فضا فرستاد؛ لااقل در تئوری.
      تا پایان قرن بیستم، هیچ ماده ی شناخته شده ای وجود نداشت که بتواند چنین سازه ی عظیمی را تحمل کند. فولاد و تیتانیوم برای این کار بسیار ضعیف اند. روبان آسانسور فضایی باید تا ۲۰۰ برابر قوی تر از فولاد باشد تا به خاطر وزنش به پایین سقوط نکند.
      مشکلات دیگری نیز وجود دارند؛ مانند سرمای شدید فضا که می تواند روان سازها و تجهیزات الکترونیکی را از کار بیندازد، یخ زدگی روی روبان و زباله های فضایی که ناگهان ظاهر می شوند و ممکن است صدمات جدی ایجاد کنند.
      اما با اختراع نانولوله های کربنی و مواد فوق العاده مقاوم دیگر در سال های اخیر، امیدها برای تحقق این رؤیا دوباره زنده شده اند. هم زمان با بازگشت علاقه ی بشر به سفر به ماه، یک شرکت آمریکایی به نام LiftPort ایده ی ساخت یک آسانسور فضایی بر سطح ماه را مطرح کرده است؛ بله، آسانسوری روی ماه!
      طبق این ایده، فضاپیمایی در ایستگاهی در مدار ماه پهلو می گیرد و سرنشینان می توانند با یک کپسول «بالا و پایین رو»، به سطح ماه منتقل شوند. به گفته ی این شرکت، چنین سیستمی می تواند فرایند استخراج منابعی مانند آب های قطبی ماه و ایزوتوپ هلیوم-۳ را که برای تولید انرژی هسته ای بسیار حیاتی هستند، بسیار آسان تر کند.
      ضمن اینکه اجرای این پروژه در ماه راحت تر از زمین خواهد بود، زیرا ماه جاذبه ی کمتری دارد و بنابراین ساختار آسانسور راحت تر وزن خود را تحمل می کند. همچنین در ماه خبری از یخ زدگی یا زباله های فضایی گسترده نیست که بخواهند به روبان آسیب بزنند.
      شرکت لیفت پورت در ابتدا قصد داشت این آسانسور قمری را تا سال ۲۰۲۰ راه اندازی کند، اما هنوز چنین مگاسازه ی فضایی ساخته نشده است. هرچند نانولوله های کربنی امیدوارکننده اند، اما هنوز مشخص نیست که چطور می توان آن ها را در مقیاس انبوه تولید کرد تا بالاخره پروسه نهایی این آسانسورها آغاز شود.
      این شرکت اکنون معتقد است که شاید ماده ای مانند کولار (Kevlar) هم برای این پروژه کافی باشد، چون گرانش ماه کمتر است. ولی با همه ی این ها، تأمین مالی و اجرای چنین پروژه ی عظیمی، همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد.
      کمی صبر کنید؛ پروژه های بعدی دوباره ما را به سطح آب های اقیانوس بر می گردانند.
      کشتی آزادی
      ۵ پروژه  جنون آمیز مهندسی که اگر ساخته شوند، دنیا را زیرورو می کنند
      حالا تصور کنید روی کشتی تفریحی لوکس غول پیکری زندگی کنید که نه تنها شما را به سفر دور دنیا می برد، بلکه خودش یک شهر تمام عیار است. شهری با استادیوم، مدرسه، بازار، کتابخانه، خیابان و پارک و هرچیز دیگری که در شهرها می بینید، فقط شناور روی آب.
      این دقیقاً همان ایده «کشتی آزادی» (Freedom Ship) است که مهندس نورمن نیکسون در پایان دهه ۱۹۹۰ طرح ریزی کرد: سازه ی شناوری با ۲۵ طبقه و طولی حدود ۱٫۴ کیلومتر، یعنی تقریباً چهار برابر طول Icon of the Seas، بزرگ ترین کشتی تفریحی جهان.
      چشم انداز پشت پروژه هم ساخت اجتماعی جهانی، شکوهمند و خودکفا روی دریا است که ساکنانش در آن زندگی و کار کنند و فرهنگ هایشان را درآمیزند. این شهر شناور هر سه سال یک بار کره زمین را دور می زند.
      گرچه به گفته ی نورمن نیسکون این کشتی به نوعی قادر خواهد بود در بنادر اصلی سراسر دنیا پهلو بگیرد، ولی مردم می توانند از فرودگاهی که روی عرشه ی بالایی کشتی ساخته می شود، به هرکجا که می خواهند سفر کنند. اگر این هم کافی نیست، شبکه مترویی هم برای رفت وآمد در درون کشتی کار گذاشته خواهد شد. درست شنیدید: مترو روی کشتی اقیانوس نوردی که فرودگاه هم دارد!
      ۴۰ هزار ساکن دائمی که سالانه میلیون ها دلار برای اسکان پرداخت می کنند، به همه امکانات یک کلان شهر دسترسی دارند: دفاتر کار، رستوران های گوناگون، بیمارستان پیشرفته، موزه های هنری و حتی پارک های سرسبز با گیاهان و جانوران از سراسر دنیا.
      کشتی آزادی میزبان دبستان ها، دانشگاه ها، مرکز پژوهش های پزشکی و آموزشگاه خلبانی نیز خواهد بود. برای کسانی که ساکن نیستند اما می خواهند در این کشتی درس بخوانند، آموزشگاه شبانه روزی هم پیش بینی شده است!
      ۵ پروژه  جنون آمیز مهندسی که اگر ساخته شوند، دنیا را زیرورو می کنندطراحی مفهومی کشتی آزادی
      شرکت بین المللی The Freedom Ship هنوز مصرانه ادعا می کند این پروژه را محقق خواهد کرد. چگونه؟ آن ها می خواهند بدنه ای صاف و پهن برای کشتی بسازند که چنان پایدار و باثبات باشد که حتی در سهمگین ترین طوفان ها نیز آرام ترین سفر را تقدیم ساکنین کند.
      برای ساخت این پایه ی غول پیکر، قرار است از مجموعه ای از محفظه های بزرگ فولادی استفاده شود که فضای درون آن ها کاملاً بسته و پر از هوا است. این محفظه ها مانند بلوک هایی مستقل هستند که در برابر نفوذ آب مقاوم اند و می توانند بر سطح دریا شناور بمانند.
      با اتصال این واحدهای فولادی به یکدیگر، سکویی عظیم و یکپارچه شکل می گیرد؛ سکویی که ساختار کلی آن شبیه به مجموعه ای از شناورهای بارج خواهد بود که در کنار هم قرار گرفته اند و سازه ی اصلی شهر روی آن ساخته می شود.
      شرکت می گوید فرایند ساخت را از سال آینده در آسیا شروع می کنند. اما در حال حاضر از این طرح فقط چند نقشه و اطلاعیه وجود دارد. هنوز کسی نمی داند سرمایه گذاران املاک چقدر به این پروژه روی خوش نشان داده اند و تأمین مالی چگونه پیش می رود. البته فروش خانه های این کشتی کار ساده ای نیست، به ویژه وقتی دو سوم مردم دنیا دریازده می شوند!
      تونل فراآتلانتیک
      ۵ پروژه  جنون آمیز مهندسی که اگر ساخته شوند، دنیا را زیرورو می کنند
      سرانجام به عجیب ترین طرح می رسیم: تونلی که لندن را در ۵۴ دقیقه به نیویورک متصل می کند.
      سال ۱۹۱۳ نویسنده آلمانی برنهارد کلرمن داستانی نوشت درباره مهندسی که تونلی در کف اقیانوس اطلس حفر می کند تا اروپا را به آمریکا وصل کند. این داستان الهام بخش چهار فیلم شد و ایده ی آن تا امروز هم ذهن برخی را به خود مشغول می کند.
      طبق برآوردهای امروزی ساخت پروژه عظیم تونل فراآتلانتیکی بیش از یک قرن طول می کشد و به نیروی کار فوق العاده زیادی هم نیاز دارد. تصور کنید که طول آن بین لندن و نیویورک، ۵۵۰۰ کیلومترخواهد بود که می توان آن را با طول چین از شمال تا جنوب مقایسه کرد.
      به علاوه عمق متوسط اقیانوس اطلس ۳٫۳ کیلومتر است؛ درحالی که عمیق ترین تونل زیردریایی فعلی در جهان، یعنی تونل ریلکا در نروژ تنها ۲۹۳ متر عمق دارد.
      مهندسان معتقدند که چنین تونلی باید قسمت قسمت ساخته شود: ساخت این پروژه حدود یک میلیارد تن فولاد می برد؛ یعنی بیش از نیمی از تمام فولاد خام تولیدی جهان در یک سال.
      بیش از ۵۰ هزار بخش مجزای تونل، هرکدام با وزن هزاران تن باید آماده شوند و در کف اقیانوس کنار هم قرار بگیرند. این سازه باید فشار هولناک و باورنکردنی اعماق دریا را تحمل کند، که به گفته ی دانشمندان معادل قراردادن ۱۷۴۷ هواپیما روی هر ۹۰۰ سانتیمتر مربع از تونل خواهد بود.
      هزینه ی اجرای این پروژه، کمی بیش از ۲۰ تریلیون دلار برآورد می شود، رقمی فراتر از کل دارایی خالص کشور انگلیس.
      بااین حال، ایده ها و برنامه های زیادی برای ساختن چنین مگاپروژه ای مطرح می شود، شاید چون ما انسان ها موجودات جاه طلبی هستیم.
      برای مثال برخی پیشنهاد داده اند که تونل به صورت ریلی زیر بستر دریا یا روی آن ساخته شود. اما این ایده با چالش بزرگی به نام رشته کوه میانی آتلانتیک مواجه می شود: زنجیره ی آتشفشانی عظیمی که مستقیماً در مسیر تونل قرار دارد و آمریکای شمالی را از اروپا و آفریقا جدا می کند.
      حتی اگر مسیر تونل را تغییر بدهند تا از این منطقه عبور نکند، باز هم نمی توان خطر را نادیده گرفت زیرا این منطقه سومین منطقه ی زلزله خیز جهان است.
      گروهی دیگر از تونلی شناور صحبت می کنند که ۴۹ متر زیر سطح اقیانوس معلق باشد. در این طرح، تونل به جای آنکه در بستر دریا مستقر شود، مانند زیردریایی با تنظیم تعادل هوا و وزنه (بالاست) درون خود، در حالت شناور نگه داشته می شود. هزاران کابل نگهدارنده، هر بخش از تونل را در محل خود ثابت نگه می دارند.
      این طراحی لااقل تونل و مسافران را از فشارهای اقیانوس عمیق در امان نگه می دارد و از کشتی های در حال عبور و آب وهوای طوفانی حفظ می کند.
      اما اگر قرار باشد چنین سفری واقعاً سریع و مقرون به صرفه باشد، تنها راه آن استفاده از قطارهای لوله خلأ یا همان VacTrain خواهد بود.
      در این مدل مفهومی، قطارها با نیروی شناوری مغناطیسی (مثل قطار مگلو شانگهای)، درون یک تونل خلأ با سرعتی مافوق صوت حرکت می کنند. کمبود مقاومت هوا به این قطارها اجازه می دهد به سرعت های فراصوتی تا ۸ هزار کیلومتر بر ساعت برسند.
      بااین حال وقتی در سریع ترین قطار مگلو فعلی با سرعت بالای ۴۶۰ کیلومتر بر ساعت حرکت می کند، ساختن وک ترینی که بتواند ۱۷ برابر سریع تر برود، به اندازه خود ساختن تونل فراآتلانتیکی سخت و چالش برانگیز خواهد بود.
      برای تحمل چنین شتاب بالایی و اثرات نیروی گرانش، قطار باید در ۱۲۰۰ کیلومتر اول به تدریج شتاب بگیرد. این مرحله در یک بخش قفل هوا (airlock) انجام می شود و حدود ۱۸ دقیقه طول می کشد تا قطار به حداکثر سرعت برسد.
      صندلی های مسافران نیز باید طوری طراحی شوند که بچرخند و بدن را با جهت شتاب هماهنگ کنند. هوای داخلی هر واگن به طور مستقل تنظیم می شود و تحت فشار کنترل شده خواهد بود. قطار پس از این ۱۸ دقیقه با سرعتی بالاتر از گلوله حرکت خواهد کرد و سپس در ۱۸ دقیقه ی پایانی، سرعت خود را کاهش می دهد.
      اگر این برنامه روزی به واقعیت تبدیل شود، مسافران می توانند فاصله ی لندن تا نیویورک را تنها در ۵۴ دقیقه طی کند. اما همین ایده هم احتمالاً تا آینده ای دور در حد خیال و پیش بینی باقی می ماند. به دلایل کاملاً واضح، تونلی صد برابر طولانی تر از تونل مانش هرگز توسط دولت های دو سر اقیانوس اطلس جدی گرفته نمی شود.
      نظر شما چیست؟ فکر می کنید ممکن است اجرای یکی از این طرح های بلندپروازانه را در طول زندگی مان شاهد باشیم؟ کدام یک از این پروژه ها واقعاً ارزش سرمایه گذاری و ساخت را دارند؟
      منبع: زومیت

      منبع خبر: پایگاه خبری تحلیلی انتخاب

      ثبت دیدگاه